کمیته خواهران خام الشهدا اردویی بسیج سپاه محمد رسول الله(ص) شیراز
اینجا محل تجمع عاشقان عشاق است... شاید آنطور که باید برای این کار با عظمت نباشد....اما حقیقتش را بخواهید اینجا جایی برای التیام زخم های روی دلمان است.... به راستی چند زخم بر دلمان نشسته است؟ حساب سرانگشتی جواب نمی دهد...یعنی نمی تواند که جواب بدهد... کسی چه میداند؟؟؟ آخر وقتی هنوزم که هنوز است شهید گمنام می آورند چه طور می توان تعداد دقیقش را دانست.... زخم روی دل ما به تعداد لاله های داغ دیده ی نینواصفتان است ...وقتی وجب به وجب این دشت را لاله های داغ دیده پوشانده اند چه کسی توان شماره کردن دارد؟؟؟ مگر بی نهایت را هم می توان شمرد؟؟؟ آنقدر بر دلمان زخم روی زخم نشسته که دیگه بی شباهت است به دل....گویی تکه گوشتی خون آلود است....اصلا ما را چه به دل؟؟؟ مارا چه به بی زخم بودن؟؟؟ این زخم ها باید باشند...باید تا ابدیت درد وجودشان را به جان بخریم....اصلا برای همین اینجا جمع شدیم....برای همین تازه نگه داشتن زخم هایمان...هر کسی که آمده تا زخمش را درمان کند اشتباه آمده.... اینجا که قرار نیست زخم هایمان را خوب کنیم!!... فقط می خواهیم مسکن به خودمان تزریق کنیم...کسی چه می داند؟؟؟ شاید به آرامش رسیدیم....شاید از نور وجود جان نثاران راه عشق...به سرچشمه ی نور لایزال معشوق رسیدیم... شاید ما هم به گوشه چشم نگاه محبوب دلشاد شدیم... شاید آن ارحم الراحمین ترحم کند بر این دل های آرزو به دل... کسی چه می داند؟؟؟!!! شاید ما هم وصل به دامان فاطمه ی زهرا (س ) شدیم...!!!

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان خــــادم الشــــهدای ناحـــیه محـــمد رســـول الله (ص) و آدرس khademineshohada.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 79
بازدید کل : 7194
تعداد مطالب : 6
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


آمار مطالب

کل مطالب : 6
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 1
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 79
بازدید سال : 159
بازدید کلی : 7194
برایشان سربند فقط سر،بند نبود.....

 

شاید برای خیلی ها فرقی نمی کرد...یا زهرا....یا حسین شهید....یا اباالفضل....یا زینب کبری....یا بقیة الله....یا صاحب الزمان...

ارادت، ارادت بود....هرچند که بعضی وقت ها برای "یا زهرا" سر و کله می شکستند....اما مهم حب آل پیغمبر بود که به دلشان قوت می داد....

عجیب بر پیشانیشان می نشست این اسامی معجزه آسا....

کسی چه می داند؟؟؟

شاید برایشان سربند فقط سر، بند نبود....

شاید این پارچه های رنگی و دلنشین....قدرتی ماورای دنیای منو تو را به همراه داشته است...

شاید همین ساده ترین های جبهه به پرواز در آورده باشد آن مردان آسمانی را....

کسی چه می داند؟؟!!

 

 

عکاس:فاطمه رفیعی

نوشته از: مائده السادت توحیدی

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 476
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


تصاویری از سرزمین نور...

 

 

 

 

 

 

 

 

عکاس: فاطمه رفیعی

کاری از خادم اشهدای پایگاه زینیبیه شهرستان گویم

 

تعداد بازدید از این مطلب: 330
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


عشق اینجاست....

 

 

عشــق اینجــاست....

میان تک تک اجزای این سرزمین....

همین جایی که وجب به وجبش با خون شهیدان آبیاری شده....

همین جایی که نمی دانی دقیقا چند نفر روی خاک های زیر پایت جان داده اند....

عشق همین جاست...در دل رودی پر از خاطرات شهدا......

همانی که در آغوش کشید خون پاک دلیر مردانی را....

بیهوده به دنبال عشقی در ناکجا آباد نگرد...

کافیست چشم هایت را باز کنی و خوب ببینی...

آنوقت عشق خودش سر می کشد از میان همین آب ها و خاک های مقدس....

برای منو تو عشق فقط یک چشم بینا می خواهد و بس...

 

 

 

عکاس: فاطمه رفیعی

نوشته از: مائده السادات توحیدی

تعداد بازدید از این مطلب: 500
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نـــگذار دشـمن شـاد شـویم...

به هـــوش بــاش....

دشمنی دشمنانت اثبات شده است....

با قدم هایت نگذار دشمن شاد شویم....

هرچقدر هم که هم وطن هایت اشتباه کنند...

هم وطن شاد شوی بهتر از دشمن شاد است....

جاری شو درون خیابان های میهنت...

باور داشته باش که با رود تفاوتی نداری....

می توانی جاری شوی و زندگی ببخشی...

می توانی خروش کنی و صخره ها را بشکنی...

رود بودنت را دست کم نگیر....

بخروش برای میهنت همین یک روز را.....

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 483
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


رهبــرم نامه نوشتــــــــه است...

رهبر

 

آهای دنیا رهبرمان به خروش آمده....

چرا ما به خروش نیایم؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 328
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


از همین ابتدا،دردو دلی با شما...

سلام گرم من به همه ی عزیزانی که قدم رنجه کردن و پا به این وبلاگ گذاشتن....این وبلاگ متعلق به یک نفر نیست...بلکه متعلق به گروهی هست که با عشق ائمه قدم در راهی گذاشتن که توش جز زیبایی نیست...دیروز شهدا و جانبازن و آزادگان با چشم پوشی از جان شیرینشون پا به میدان جنگ گذاشتن...و امروز ما وظیفه ی خودمون می دونیم که به پاس این از خود گذشتگی و ایثار این حماسه ی کربلایی رو زنده نگه داریم....8 سالی که سپری شد تنها هشت سال جنگ خالی نبود بلکه تجلی و ظهور زیبا ترین وجه اسلام بود و برای حفظ اسلام هم که شده باید وقایع جنگ را واو به واو درون ذهن ها ماندگار کنیم... به نظرم این کوچک ترین وطیفه ی یک خادم الشهید هست...

کمی خودمانی تر باشیم دوست دارم  چیزی را با شما در میان بگذارم... یک جور دغدغه ای که شاید چند ساعت هم نباشد که به جانم افتاده.....زمان مابین ساختن این وبلاگ و گذاشتن اولین پست ( همین متنی که دارید می خونید) تقریبا یک روز بود....قبل از اینکه اولین مطلب را بگذارم....با دوستی از بازدید کننده های وبلاگ گپ کوتاهی داشتیم....ایشون از همون ابتدا با دیدن قالب و همچنین عکس وبلاگ قضاوت تندی درباره بنده و بالکل تمام کسانی که سعی دارن جبهه و دفاع مقدس رو به تصویر بکشن داشتن....از ایشون ناراحت نیستم....صداقتشون برای من قابل احترام بود....اما همین صداقت ارزشمندشان نگرانم کرد....این دوست عزیز می گفتند که ما جبهه رو درشت نوشتیم نه درست....جمله ای که شاید بار ها و بار ها شنیده یا خونده باشیمش....اما شاید کمتر رویش تامل کرده باشیم ....دفاع مقدس را باور داشت....اما تصویر گرانی همچون ما را نه...نمی دانم چه دیده بود از من و امثال من که بالکل خط کشیده بود روی تمام تسبیح به دست ها و چفیه به دوش ها.... چیز های دیگری هم می گفت....از میزان تاثیر گذاری بلندی ریش برروی پیشروی امور.....بنده ی خدا فکر کرده بود من اهل ریش بلند کردن و جای مهر روی پیشونی داغ کردنم....خب تا حدی هم حق داشت بنده خدا....حتما بر حسب اتفاق هرکسی سر راهش قرار گرفته به قول خودش ریا کار بوده و دارای این خصوصیات....امــــــــا.... دغدغه ام در جاییست که قضاوت برای این دوست عزیز به سادگی همین جمله هایی که خواندید بود....به سادگی تایپ کردن چند کلمه ی کنار هم قرار گرفته.....به سادگی همین تر و خشک را با هم سوزاندن....اگر خون شهدای این مرز و بوم رو عزیز می دونید جواب بدید به سوالم: آیا قضاوت کار ماست؟؟؟ چقدر این روز ها راحت به صرف اینکه آدم های اطرافشان نوع خاصی بودند نسخه ی بقیه را هم می پیچند و می گذارند کنار....عجب اینکه جنگ را قبول دارند اما عدالتی که برایش جنگ شده را نه....شهدا برای عدل خون داده اند....عدل همه را به یک چوب زدن است؟؟؟؟ عدل قضاوت از روی ظاهر است؟؟؟ کدام از ما از نیت افراد آگاهی داریم که بخواهیم خوب یا بد آنها را تشخیص دهیم...

سرتون رو درد نیارم...قرار نبود این حرف هارا در پست اول بزنم...اما طاقت نیاوردم...حرف آخر: اگر تلاش و کوشش برای تصویرگری دفاع مقدس و جان کندن برای زنده نگه داشتن یاد شهدا که در حقیقت همان زنده نگه داشتن عظمت دین اسلام است برای برخی گناه محسوب میشود و در زمره افراد ریا کار قرار خواهیم گرفت....همان برخی ها خوب بدانند که تا ابد از این گناه کردن و این ریا کردن دست نخواهیم کشید....وسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

تعداد بازدید از این مطلب: 328
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3


صفحه قبل 1 صفحه بعد


ورود به سایت


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری